حکایت
و کل ماجرا به همین سادگیست که میگویم:
حکایتی در ما هست
که برای گفتناَش به اینجا آمدهایم
آن وقت
باران را بر ما نازل میکنند
تا غروبهای ما غم انگیزتر شود
و باد را بر گندم زاران
و کوه را سنگ به سنگ
و بر لبانِ رودخانهها
هجاهایی از جهانهایی که پیش از این در آن زیستهایم
و از همه بدتر
ماه را
در آسمانی که این همه وسعت دارد
تنها گذاشتهاند که ما را به گریه بیندازند
با این همه
اینها همه
پس زمینهی آن حکایتیست که باید به یاد بیاوریم
اما
نمیآوریم.
حافظ موسوی
naghmehdavoodi از نظرم هر چی خدا به ما داده بهترین هست .مثل پدرومادرم که بهترین والدین دنیا هستند یا خواهرهام و برادرام . همین طور همسرم بهترین و شریف ترین مرد روی زمین هست و دخترم که بی نظیره زندگیم بسته به زندگی تک تکشون هست |